روزهای من...

Tuesday, June 05, 2007

روشهای تربیتی

من از اینکه وقتی در یک جمع هستم و مجبورمیشم به بچه ام تذکراتی بدم یا اینکه اون بد قلقلی میکنه دیگران فورا اظهار نظر کنن و روشهای تربیتی دیگران رو متذکر بشن بدم میاد. هر کسی چه غلط چه درست واسه خودش روشی داره منم همینم که هستم چه خوب چه بد من مادر این بچه هستم و از این که مرتب چه در حضورم و چه در غیابم اشکالات روشهای تربیتیم به نقد و بررسی گذاشته بشه حرص می خورم ،من اصلا مادر روشنفکری نیستم و تا حالا نشده دخترم رو سر یه ساعت معین به زور بخوابونم( چون بلافاصله با واکنش همین اطرافیان مواجه میشدم)،من شخصا از عروسک باربی خوشم نمیاد ولی وقتی میبینم داشتن اون برای دختر 3 ساله ام یه آرزوست براش میخرم و به واکنش اطرافیان هم اهمیتی نمیدم،من مادر روشنفکری نیستم و بعضی وقتا حتی بچم رو با خودم عروسی هم میبرم هرچند اگه اون نباشه مسلما به من بیشتر خوش می گذره،من اصلا معتقد نیستم که باید هر کاری بکنم تا بچه به گریه نیوفته خوب بیوفته مثلاچی میشه اتفاقا گریه برای تقویت تارهای صوتی خوبه:).خلاصه من تمامی عیوبی که یک مادر روشنفکر و متمدن از اونها مبرا هست رو دارم ولی خوب به نظر میرسه کاریش نمیشه کردفقط تنها مشکل موجود اینه که چون بچه من درست تربیت نشده دیگه اطرافیان عزیز که مطمئن هستم خیلی هم دوستش دارن حاضر نیستن 1 ساعت هم بدون حضور من یا پدرش تحملش کنن به هر حال از قدیم گفتن بادمجون بد بیخ ریش صاحبش.خلاصه کلام اینکه آقا جون من میگم بزرکترهای عزیزشما که هر جور دلتون خواسته بچه هاتونو تربیت کردین( به موفق بودن یا نبودن
روشهاتون هم کاری ندارم) ،جوانان گرامی شما هم فرصت کافی دارین که روشهای بی بدیل خودتون رو متبلور کنین پس بذارین ما هم کار خودمونو بکنیم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home