تولدت مبارک
چهار سال پیش یه همچین روزی موجودی رو توی بغلم گذاشتن که به نظر من زیبا ترین ،قرمز ترین و پرمو ترین والبته عزیزترین نوزادی بود که تا اون موقع دیده بودم دیگه از اون روز به بعد آرزوهام،فعالیت هام و تفریحاتم شکل دیگه ای پیدا کرد تمام آرزوهام خلاصه شد در خوشبختی و خوشحالی اون با هر خنده یا شیرین کاریش قند توی دلم آب میشد و با هر مریضی و ناراحتی دنیای ناراحتی روی سرم خراب میشد و میشه و تا وقتیکه این دریای شیرینی و عشق را تجربه نکرده بودم حتی تصور این احساسات و حالات برام مضحک بود و الان که به عقب برمیگردم باورم نمیشه 4 سال به همین سرعت گذشت و تازه یکی دیگه هم تو راهه.ا
دخترک عزیزم که در شرایط سختی که از سر گذروندمشون وجود تو من رو سرپا نگه داشت و بهم نیرو داد ،عزیز ترینم امیدوارم همیشه این نشاط و سرزندگی رو داشته باشی و من و پدزت گذشته از پدر و مادر دوستان و همراهان خوبی برات باشیم برای هزارمین بار در اینجا بهت میگم تولدت مبارک عزیزکم خیلی دوست دارم
2 Comments:
سلام گل من.منم بهت تبریک میگم هم چهارسالگی دخترک رو هم در راه بودن نی نی جدید. شديدا مشتاقم بدونم سر کيک عروسی تو چه اومد؟
on my behalf ..Happy Birthday too .Wish her all the best .
Post a Comment
<< Home