...

وقتی که دخترک شاد همسایه دیوار به دیوار ما صداش لرزید و بغزش شکست که:"مادر من لیاقتش خیلی بیشترو بهتر از اون چیزیه که تو زندکیش به سرش اومده" اون موقع بود که قلبم مچاله شد, مسببان این دلهای آزرده و این همه غم کی و چه جوری تاوان این وحشیگری رو پس میدن آیا اونچه به سر صدام اومد به سر آنها خواهد آمد و ایا این برای ظلمی که روا داشته اند کافیه؟ کشتن آدما تنها به واسطه اینکه جور دیگه ای فکر میکنن نهایت وحشیگری و سبوئیته.ی

پدران و پسران

چرا پدرو مادرها انتظار دارن بچه هاشون تبلور اعتقادات ومرام و مسلک اونا باشن و قبول این واقعیت که این بچه ها انسانهایی مستقل با ویژگیهای فردی منحصر به فرد و عقاید خاص خودشونن براشون مشکل و یا غیر ممکنه؟ و این طور که به نظر میرسه حتی منطقی ترین آدمها هم در این زمینه منطقشون به یاریشون نمیاد. امیدوارم من بتونم این واقعیت رو بپذیرم.به نظر من نتیجه این طرز تفکر دور شدن بچه ها از والدین و نپذیرفتن حتی حرفهای به حق اوناست. حالا یکی بیاد اینو به این پدر مادرا بگه, مگه به خرجشون میره!!!ا